ماجرای تلخ تنفروشی داخل قبر| وضعیت زنان در بهشت زهرا
ثریا میگوید: «اینجا ته خط است.. آخر دنیا که شنیدی، همینجاست»
«زن از آن شب به بعد مدام کابوس میبیند و گریه میکند، اما میداند اگر باز هم در آن شرایط گرفتار شود، شاید باز داخل قبر برود و خود را در اختیار مردانی قرار بدهد که از بدبختی او برای امیال جنسی و هوا و هوس خود استفاده میکنند».
زنان بیخانمان سرنوشت تقریباً مشابهی دارند. آنها خانه و زندگی ندارند، کار ندارند، شبها جایی برای ماندن و خوابیدن ندارند و گرسنهاند و گاهی حاضرند برای دور ماندن از دست مرگ، تن به هر کاری بدهند.
خبرگزاری رکنا در گزارشی تازه درباره زنی نوشتهاست که اطراف آرامستان بهشت زهرا در جنوب تهران زندگی میکند. زندگی که نه؛ زیست میکند و برای سیر کردن شکم خود دست به کارهایی میزند که شبها کابوسش را میبیند. زنی به نام «ثریا» میگوید از کودکی از قبر میترسید، اما دیگر همه جاهایی که در سرما و باران پناهگاه خود هستند، تفاوتی با داخل قبر ندارند.
او میگوید: «خیلی زرنگ باشیم، در گوشه و کنار پنهان میشویم و شبها برای خواب به راهروهای کنار توالتها پناه میبریم. کسی که زرنگ نیست، مجبور میشود، از پول کارت مترو خودش کم کند و سوار مترو شود و به پارکهای شهر پناه ببرد. البته پارک برای زنها امن نیست».
جای خواب؛ راهروی توالت
هوا سرد است و ساکنان اطراف بهشت زهرا پناهی به جز این منطقه ندارند. برخی از آنها در چادرهای مسافرتی سکونت دارند و برخی دیگر با یک زیرانداز زیر آفتابگیرها یا همان آلاچیقهای آهنی زندگی میکنند.
اعتیاد و مواد مخدر اینجا دست از سر جوانان برنمیدارد و هستند جوانانی که در محوطه بیرونی نشئگی را تجربه میکنند. اکثرشان ساکن اطراف بهشت زهرا هستند. بعضی از آنان ورشکسته هستند که خانه و زندگی و دار و ندار خود را از دست دادهاند و حالا کارشان به اینجا کشیدهاست.
ثریا هم در همین منطقه زندگی میکند. او میگوید: «اینجا ته خط است. آخر دنیا که شنیدی، همینجاست».