مهمترین اظهارات نامزدهای ریاستجمهوری در ۵ مناظره انتخاباتی
۵ مناظره انتخاباتی ۶ کاندیدای ریاستجمهوری به پایان رسید و اینک نوبت مردم است که روز جمعه انتخاب کنند کدام یک از آنها را ۴ سال تمام بر خویش حاکم کنند.
در این مناظرهها، مسعود پزشکیان، بهرغم توصیههای مشاورانش که چنین باش و چنان بگو، خودش بود و خودش ماند. او سیبل همه کاندیداها شد و با صبوری در برابرشان ایستاد، بعضی از حرفها را به هیچ انگاشت و پاسخ برخی را داد. او برنده قطعی این مناظرهها در میان عموم مردم غیرسیاسی بود که احساس کردند آنجا کسی دارد صادقانه و بیشیله و پیله حرف میزند و شبیهترین فرد در میان کاندیداها به مردم است.
مصطفی پورمحمدی نیز برنده دیگر این مناظره بود. او به عنوان سیاستمداری کارکشته، حتماً میداند که در این دوره از انتخابات، شانسی برای برد ندارد ولی با بیان قوی، ادبیاتی منطقی و روزآمد و خشمهای کنترلشده و گاه، بازگویی برخی واقعیتهای پشت صحنه، برندی مقتدر و مطلع از خود ساخت و به جایگاه سیاسی خود ضریبی جدی داد.
سعید جلیلی، همان جلیلی چند سال پیش بود، بدون استراتژی جدید و بدون طرحی نو. همان حرفهای تکراری را برای چندهزارمین بار زد و البته بزرگترین و مهمترین ضربه مناظراتی را جایی خورد که پورمحمدی به نقل خاطرهای پرداخت که در آن، جلیلی به او گفته بود که FATF را قبول دارد ولی نمیخواهد پذیرش آن در دولت روحانی باشد.
تا قبل از این، بسیاری گمان می کردند که جلیلی، دستکم همان است که مینماید ولی خاطره پورمحمدی، این تصویر را به شدت مخدوش کرد.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی هم که در انتخابات ۱۴۰۰ توانسته بود چهرهای متین از خودش بسازد، در این دوره از مناظرات با حجم انبوهی از حرفهای خلاف واقع و تهمتهایی که به این و آن زد، هر چه بافته بود را به دست خود پنبه کرد.
قاضیزاده هاشمی، بیش از هر کس دیگری کوشید از سرمایه اجتماعی رئیسجمهور فقید ابراهیم رئیسی بهره گیرد و این پیام را به مخاطیان منتقل کند که اگر ادامه راه او را میخواهید به من که معاونش بودم رأی دهید.
محمدباقر قالیباف که خاطره تلخی از مناظره با روحانی داشت و میدانست که اگر وارد چالش شود ممکن است ماجراهای قبلی تکرار شود، ورود چندانی به منازعهها نکرد. او در ۳ سال اخیر که اصولگرایان بیش از هر زمان دیگری به جان هم افتادهاند، بیشترین آسیب را در درون اردوگاه اصولگرایان دیده و بیم آن داشت که اتهامات و حاشیههایی که تا پیش از این در فضای مجازی دست به دست میشد، این بار روی آنتن زنده تلویزیون تکرار شوند و منهدمش کنند. این حاشیهنشینی البته استراتژی هوشمندانهای بود، چراکه هر چند گل نزد و نبرد ولی بدون گل خورده زمین را ترک کرد.
علیرضا زاکانی هم همان زاکانی دور قبل بود و از همان اول معلوم بود که برای دعوا و تخریب پزشکیان آمده، ولی از پرونده کاری و شخصی پزشکیان چیزی عایدش نشد و به دولتمردان روحانی تاخت و یادش رفت که پزشکیان عضو کابینه خاتمی بود. برند خشونتمحوری که از او در اذهان شکل گرفته، باعث شد دختر او در تلویزیون به این موضوع بپردازد و بگوید: «پدر من خشن نیست.»
او در این مناظرهها بارها از سفرش به چین گفت تا این گمان در ذهن مخاطب شکل بگیرد که از سفر به چین بسیار ذوقزده بوده که مدام خاطرهاش را میگوید و حتی ادعا کرد که امکاناتی از چین برای ایران آورده که در تاریخ انقلاب بینظیر بوده است.
وعدههای فضایی او نیز مانند یارانه طلایی و نصف کردن قیمت بنزین و ... همانند خودش در این مناظرهها جدی گرفته نشد و او در نهایت از روحانی و خاتمی و زنگنه برای مناظره دعوت کرد و فردایش ابراز ناراحتی کرد که آنها هم تحویلش نگرفتهاند.