بازگشت سلطانالعارفین به صحن جهانی؛ نام بایزید بسطامی در فهرست یونسکو ثبت شد
یونسکو نام بایزید بسطامی را در فهرست میراث معنوی بشر ثبت کرد
در تصمیمی تاریخی بایزید بسطامی، عارف نامدار و چهره اثرگذار سدههای نخستین تمدن اسلامی، در فهرست رسمی بزرگداشتهای جهانی یونسکو برای سالهای ۲۰۲۶ تا ۲۰۲۷ ثبت شد؛ رویدادی که جایگاه عرفان ایرانی در گفتوگوی معنوی جهان را بار دیگر برجسته میکند.
در تازهترین نشست هیأت اجرایی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) به میزبانی شهر تاریخی سمرقند، نام بایزید بسطامی ـ از بزرگان عرفان و معنویت ایرانی ـ به مناسبت هزار و صدوپنجاهمین سالگرد درگذشتش، در فهرست بزرگداشتهای جهانی این سازمان قرار گرفت. این پیشنهاد با حمایت چند کشور از جمله ارمنستان، تاجیکستان و ترکیه به تصویب رسید؛ حمایتی که نشان میدهد میراث بسطامی فراتر از مرزهای ایران، در گستره تمدن بشری طنین انداخته است.
یونسکو هر دو سال یکبار شخصیتها و رویدادهای اثرگذار فرهنگی، علمی و صلحآفرین جهان را پاس میدارد. معیارهای این انتخاب شامل نقش در توسعه انسانی، گفتوگوی میانفرهنگی و گسترش ارزشهای صلح و همزیستی است؛ موضوعاتی که نام بسطامی بهنحو آشکار با آن گره خورده است.
بایزید؛ آغازگر سلوک درون
بایزید، با نام کامل ابویزید طیفور بن عیسی بن سروشان، در بسطام و در خانوادهای تازهمسلمانشده از تبار زرتشتی متولد شد. روح جستوجوگرانه او از همان جوانی شیفته سلوک، مراقبه و شهود بود؛ چنانکه روایتها او را «آغازگر سفر درونی عرفان اسلامی ـ ایرانی» میدانند.
او بیشتر عمر خویش را در زادگاهش گذراند، تنها یکبار حج گزارد و عمرش را وقف تربیت طالبان حقیقت کرد. اندیشه وحدت وجودی او ـ دیدن خدا نه در بیرون، که در عمق هستی و انسان ـ چنان جسورانه بود که بارها خشم فقهای سنتگرا را برانگیخت. گفتهاند هفتبار تکفیر و از شهر رانده شد، اما هر بار مردم بسطام او را بازگرداندند.
موضعگیریها؛ از تکفیر تا ستایش مطلق
اندیشههای بسطامی، چون «فنا فیالله» و «تهیشدن از خود برای دیدن خدا»، سبب شد که در طول قرون مورد مناقشه باشد. برخی از روحانیان مشهور شیعه در عصر معاصر نیز او را «منحرف» یا «کافر» دانستهاند. با این حال، بزرگان عرفان و فلسفه ـ از حلاج، جنید و ذوالنون تا سنایی، عطار، مولوی، سهروردی و ابنعربی ـ او را «سلطانالعارفین» خواندند و سخنانش را دریچهای به حقیقت دانستند.

شهابالدین سهروردی دربارهاش نوشت: «بایزید و حلاج، اقمار آسمان توحید بودند؛ چون نور خدا بر دلشان تابید، راز را فاش گفتند.»
جواد نوربخش نیز او را «پیشتاز مکتب انسانیت» دانست که زبان عشق را در برابر ظاهرگرایی دینی برگزید.
میراث بایزید؛ راهی که به مولوی رسید
میراث بایزید در تاریخ عرفان ایرانی، نه فقط بهسبب شهودهای پرشور و سخنان شطحآلودش، بلکه از آنرو جاودانه شد که راهی تازه گشود: راهی از درون به حقیقت.
او سرچشمه نگاهی شد که بعدها در مکتب حلاج به اوج رسید، در کلمات ابوسعید و خرقانی جریان یافت و در وجود مولانا به دریا تبدیل شد.
بایزید میگفت: «سی سال است که خدا را میجویم؛ چون نگریستم، خود را ندیدم و او را دیدم.»
همین نگاه سبب شد که او را «مست توحید» بنامند؛ انسانی که میخواست «هیچ نخواهد تا همه چیز را بیابد.»
آرامگاهی ساده، روحی بیقرار
بایزید در قرن سوم هجری در بسطام درگذشت. آرامگاهش هنوز ساده و بیپیرایه است؛ اما همچنان مقصد عاشقان سلوک، پژوهشگران عرفان و گردشگران معنوی از سراسر جهان است. اگرچه در طول تاریخ، قضاوتها درباره او همواره دوگانه بوده، اما انتخاب یونسکو نشان داد که میراث معنوی و فلسفی بایزید اکنون نه موضوع جدل، بلکه بخشی از فرهنگ مشترک بشری است.

ثبت نام بایزید بسطامی در فهرست بزرگداشتهای جهانی یونسکو، نه فقط یادبود یک شخصیت تاریخی، بلکه فرصتی تازه برای بازخوانی عرفان ایرانی در متن جهانی امروز است؛ عرفانی که بر عشق، آزادی روح و صلح میان انسانها تأکید دارد.