رعب و وحشت به خاطر تابلوی «بانوی باران»؛ چرا هرکسی آن را میخرد، پس میدهد؟
![](https://cdn.al-ain.com/images/2024/6/28/261-172039-screenshot-2024-06-28-13-46-32-808-com.android.chrome-edit_700x400.jpg)
نقاشی «بانوی باران» در حال حاضر در سالن ونزیا در خیابانهای کیف اوکراین به نمایش گذاشته شده و هنوز هم تاثیر زیادی بر هر کسی که برای اولینبار آن را میبیند میگذارد، زیرا زن درون نقاشی برای برخی خندان و برخی دیگر عصبانی بنظر میرسد.
این نقاشی توسط هنرمند اوکراینی Sveltana Taurus اندکی پس از فارغالتحصیلی از کالج هنر در سال ۱۹۹۶ کشیده شد. نقاش Taurus در روایت داستان این دوره میگوید: «احساس میکردم کسی مرا تماشا میکند، اما به سرعت از این فرض خلاص شدم.»
یک روز در حالی که اسولتانا در یک روز غیربارانی مقابل بوم خالی خود نشسته بود، به وضوح متوجه ویژگیهای زن درون نقاشی، چهره، رنگها و سایههای او شد. او شروع به کشیدن آن کرد که گویی کسی او را برای انجام این کار هل میدهد. در عرض چند ساعت، نقاشی به طور کامل تکمیل شد و تنها یک ماه بعد، «بانوی باران» در یک گالری هنری محلی به نمایش درآمد.
گرانترین
به گفته یک کارشناس حوزه هنر فروش، تابلوی اسرارآمیز «بانوی باران» جزو گرانترین تابلوها به حساب میآید، اما نکته عجیب این است که افرادی که در سه نوبت آن را خریداری کردهاند، اصرار داشتند که دوباره آن را به گالری بازگردانند. هنگامی که برای مدت طولانی به سفیدی چشمان زن فکر میکنند، احساس اضطراب و ترس به آنها دست میدهد.
توصیفات خریداران
یک تاجر اولین کسی بود که این تابلوی مرموز را خرید و بالای تختش گذاشت. دو هفته بعد، زن اسولتانا را صدا کرد و از او التماس کرد که نقاشی را پس بگیرد، زیرا حتی پس از برداشتن آن از روی دیوار و گذاشتن آن در مکانی خلوت، نمیتوانست بخوابد.
خریدار دوم که یک مرد جوان بود، بدون پس گرفتن مبلغ پرداختیاش، نقاشی را برگرداند، زیرا او هر روز خواب آن خانم را میدید و احساس میکرد که روح او در اطراف سرگردان است.
خریدار سوم داستانهایی را که در مورد این نقاشی گفته میشود شنیده بود، اما در ابتدا اهمیتی نداد، زیرا دید که چهره خانم زیبا به نظر میرسد و مطمئناً یک نقاشی نمیتواند بطور ناگهانی به شخص آسیب برساند. دیدگاه مرد در آن نقاشی تغییر کرد و او خواست دوباره آن را تکرار کند، زیرا بنا به شهادت او، به محض اینکه متوجه سفیدی چشم زن شد و از نزدیک به آن نگاه کرد، به طرز وحشتناکی چشمان او همه جا ظاهر شد و سردردی غیرقابل تحمل با او باقی ماند که منجر به پس دادن تابلو نقاشی شد.
سرانجام؛ برخی بر این باورند که این نقاشی نفرین شده است، زیرا میتواند در یک شب انسان را دیوانه کند، حتی کسی که آن را کشیده است به خاطر نقاشیاش، بسیار غمگین است، اما او اصرار دارد که داستان این نقاشی از زمانی که یک تکه پارچه سفید بوده تا این لحظه به معنای یک چیز است، و آن این است که بانوی باران به دنبال شخص خاصی است، یکی نیز به دنبال او است، و وقتی این اتفاق بیفتد همه چیز تمام میشود.