پایتختنشینان اینگونه به پیشواز ماه مبارک رمضان میروند
مردم تهران از دیرباز چند روز آخر ماه شعبان را با انجام اعمالی به پیشواز ماه رمضان میروند و همانند بسیاری از دیگر ایرانیان خود را برای یک ماه روزهداری آماده میکنند.
البته تهران به دلیل پایتخت بودن، از جمله شهرهایی است که بیشترین تنوع قومی را در خود جای داده است. به همین دلیل ممکن است هر یک از این اقوام ساکن تهران، رسم استان خود را در رمضان به جا آورند.
با این حال، برخی آیینها از دیرباز در پایتخت رواج داشته است که از جمله آن میتوان به کلوخاندازان، خانهتکانی، غبارروبی مساجد و گرفتن روزه پیشواز اشاره کرد.
رسم کلوخاندازان که امروزه کمتر کسی آن را برگزار میکند به این شکل بوده که خانوادهها در آخرین جمعه ماه شعبان دور هم جمع میشدند و شادی میکردند. در این روز، سفره ضیافت پهن میشده و خانوادهها به صورت دستهجمعی غذا میخوردند.
امروزه غبارروبی مساجد و گرفتن روزه پیشواز در آخرین روز ماه شعبان آیینهایی هستند که همچنان در این استان رواج دارد.
جعفر شهری، مورخ شهیر ایرانی و نویسنده کتابهای «طهران قدیم» و «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» درباره آیینهای رمضانی مردم تهران مینویسد: «درعصر قاجاریه افراد قشون و قزاقخانه در دو وقت سحر و افطار در میدان توپخانه و دروازههای شهر مبادرت به شلیک چند تیر توپ می کردند، تا بدینترتیب با صدای توپ مردم را از رسیدن این دو زمان باخبر سازند.»
مردم تهران برای وعده سحری آداب و رسوم خاص خود را داشتهاند. جعفر شهری درباره این آداب و رسوم مینویسد: «بعضی به نیت اینکه سحر از خواب بیدار شوند قبل از خواب سوره یاسین و طه میخواندند و از خداوند میخواستند که سحر خواب نمانده و در فرصت مناسب بیدار شوند.همچنین، در ماه رمضان همسایهها با هم قرار میگذاشتند هر کسی سحر زودتر بیدار شد، همسایههای دیگر را هم بیدار کند. در صورتی که خانهها دیوار به دیوار بود، با کوبیدن مشتهای پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به در خانه همسایه میرفتند و کوبه در را میکوبیدند.بسیاری از مردم تهران قدیم با صدای مناجات یک ساعت مانده به سحر که از گلدسته مساجد و پشتبامها بلند میشد از خواب بیدار میشدند.»
یکی از رسومی که تقریباً همه اقوام ساکن تهران به آن پایبند ماندهاند، رسم افطاری دادن است. در اغلب روزهای این ماه شخصیتهای سیاسی، سازمانها، بازاریان، تجار، صاحبان صنایع و دیگر شهروندان توانگر، هنگام افطار به همشهریهای خود، به ویژه مستضعفان، افطاری رایگان میدهند. برخی کسبه نیز افطاری سادهای تهیه و در جلوی واحدهای صنفی خود آن را بین مردم توزیع میکنند.
برخی شهرستانهای استان تهران نیز رسمها و آیینهای رمضانی خاص خود را دارند. مثلاً در اغلب روستاهای ورامین، نزدیک سحر که میشود افرادی فانوس به دست در کوچه بانگ میزنند و وقت سحر را به مردم اطلاع میدهند.
در شهر ری، برخی نذر میکنند تا بعد از مراسم افطاری و اقامه نماز، ظروف کثیف آن شب را بشویند. در دماوند، اعلام وقت سحر پیشتر بر عهده تفنگچیها بود که با تیر در کردن مردم را بیدار و مطلع میکردند. این عمل بیشتر توسط شکارچیان انجام میشد. این شکارچیان به هیچ وجه در ماه رمضان شکار نمیکردند.
مردم دماوند هنوز هم رسم دارند اگر حاجتی داشته باشند در روز بیست و هفتم ماه رمضان از مادرشان و در صورتی که مادرشان از دنیا رفته باشد از یکی از زنان قوم و خویش درخواست کنند تا برایشان کیسه مراد بدوزد. آن زن روز بیست و هفتم ماه رمضان یک چارک پارچه از جنس ابریشم و سوزنی را که قبلاً با آن کار نشده باشد، به مسجد میبرد و بین دو نماز ظهر و عصر کیسه مراد را میدوزد.
این زن کیسه را باید آنقدر تند بدوزد که در فاصله دو نماز که دعا خوانده میشود، دوخت آن به پایان برسد. از میان کیسه نخ سبزی عبور میدهند و انتهای نخ را به چند تکه نخ دیگر که «گلماله» میگویند گره میزنند. بعد نخ را از سکه سوراخداری که فرد حاجتمند به آن زن داده است، میگذرانند و سر کیسه را هم با همان نخ میبندند و به این ترتیب کیسه مراد حاضر میشود.
در برخی آبادیهای دماوند نیز در روز ۲۷ ماه رمضان، نانی به اسم «نان بیست و هفتمی» پخته و بین مردم پخش میشود. دماوندیها معتقدند پختن و خوردن این نان باعث دفع شر و فزونی خیر و برکت میشود.
تهرانیها هم مثل مردم دیگر نقاط ایران در آخرین شب ماه رمضان خود را برای عید فطر آماده میکنند. آنها از ساعات اولیه صبح به مصلیها و مساجد نزدیک محل زندگی خود میروند. زیارت اهل قبور و دید و بازدید هم از دیگر رسمهای مردم استان تهران در روز عید فطر است.