اختصاصی | چرا حکومت ایران با کراوات مشکل دارد؟
مخالفت حکومت ایران با بستن کراوات توسط مردان ریشههای عمیق تاریخی، دینی، سیاسی و اجتماعی دارد که عمدتاً پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ شکل گرفته است.
دانيال رحمت کارشناس مسائل اجتماعی ایران در گفتوگویی اختصاصی با العین فارسی به موضوع مقابله حکومت ایران با کراوات پرداخته است.
اگرچه پوشیدن کراوات در ایران قانوناً ممنوع نیست اما حکومت اجازه نمیدهد مقامات و کارمندان دولت از آن استفاده کنند و مردان نیز به دلیل ترس از دردسرهای احتمالی، کمتر کراوات میزنند.
به گفته رحمت، این مقابله بازتابی از ترکیبی بیهمتا از احساسات ضدغربی، نمادگرایی دینی و جستجو برای هویت فرهنگی و سیاسی است.
او تاکید دارد که برای درک دلایل این ممنوعیت، باید تعامل این عوامل را در بستر اجتماعی و سیاسی ایران بررسی کنیم.
۱. نمادگرایی دینی و ارزشهای اسلامی
انقلاب اسلامی موجی از اصلاحات ایدئولوژیک را به همراه آورد که هدفش از میان برداشتن تأثیرات غربی بود، که بهعنوان نمادهای فساد اخلاقی و امپریالیسم فرهنگی شناخته میشدند. روحالله خمینی، رهبر انقلاب، بازگشت به ارزشهای اسلامی را ترویج میکرد که شامل حجاب و پوشش متناسب با دین بود. کراوات بهعنوان نماد مد و فرهنگ شرکتی غربی تلقی میشد و در تضاد با ارزشهای ترویجشده توسط رژیم جدید دیده میشد.
در این راستا، منابع دینی و احادیث اسلامی نیز بر پرهیز از شباهت به اقوام و ادیان دیگر تاکید دارند. در احادیث بسیاری در اسلام، بهویژه در منابع شیعه، مومنین از تشبه به یهود، مسیحی و مجوس بر حذر داشته شدهاند. این احادیث و دستورات دینی، که مکرر از زبان پیامبر اسلام و ائمه معصومین نقل شده، توصیه میکنند که مسلمانان باید پوشش، رفتار و هویت خود را به گونهای متمایز از غیرمسلمانان حفظ کنند. بر اساس این احادیث، تشبه به پیروان ادیان دیگر نه تنها به معنای تقلید ظاهری بلکه نمادی از پذیرش فرهنگی آنها و دوری از ارزشهای اصیل اسلامی محسوب میشود.
روحانیون در ایران این دیدگاه را گسترش داده و کراوات را نمادی از مادیگرایی و فرهنگ مسیحی غربی قلمداد کردند. حتی برخی از آنها کراوات را بهعنوان نشانهای شبیه به صلیب مسیحی دانستند، هرچند که این تفسیر مورد توافق همه علما نیست. با این حال، کراوات در ایدئولوژی انقلاب اسلامی بهعنوان نمادی ناسازگار با ارزشهای معنوی و اخلاقی اسلامی به تصویر کشیده شد، که نه تنها به دلایل فرهنگی بلکه به عنوان حرکتی بر پایه اصول دینی منع شد.
۲. احساسات ضدغربی و مخالفت سیاسی با فرهنگ غربی
از منظر سیاسی، ممنوعیت کراوات در ایران در ریشههای مخالفت با نفوذ فرهنگی و سیاسی غرب نهفته است که پس از جنگ جهانی دوم و بهویژه در دوران جنگ سرد بسیار پررنگ شد. دوره شاه محمدرضا پهلوی شاهد تأثیر شدید ارزشهای غربی بر ایران، بهویژه فرهنگ آمریکایی بود. شاه، به منظور مدرنسازی ایران، پذیرای مد و رسوم غربی بود، از جمله پوشیدن کراوات در میان مردان در تجارت و دولت. این بخشی از «انقلاب سفید» شاه بود که مجموعهای از اصلاحات برای مدرنسازی ایران اما بهشدت در میان قشرهای محافظهکار ناخوشایند بود.
احساسات ضدغربی با انقلاب اسلامی به اوج خود رسید، که تا حدی واکنشی علیه سیاستهای غربگرایانه و همگرایی شاه با ایالات متحده بود. آیتالله خمینی و پیروانش کراوات را نمادی از نفوذ سیاسی و سرمایهداری غربی میدیدند. به نظر آنها، کنار گذاشتن کراوات نمادی از طرد همزمان هر دو برنامه امپریالیستی غرب و ارزشهای سیاسی مرتبط با آن بود. از این رو، دولت پس از انقلاب سیاستهایی وضع کرد که پوشش غربی، از جمله کراوات، را در ادارات دولتی و محیطهای عمومی ممنوع میکرد. این ممنوعیت در پوشش غربی، نشاندهنده ایستادگی گستردهتری در برابر همگرایی فرهنگی و بیانیهای برای حاکمیت ایدئولوژیک بود.
۳. ارزش جهانی لباس انقلابی و متمایزسازی داخلی میان انقلابیون ایران
ممنوعیت کراوات در ایران را میتوان در چارچوب یک سنت انقلابی جهانی بررسی کرد. رهبران انقلابی برجسته مانند مائو تسهتونگ، مهاتما گاندی، هو شی مین، جوزف استالین و فیدل کاسترو، هر یک با نپوشیدن کراوات و پوشیدن لباسهای ساده و متمایز، بر ارزشهای ضدامپریالیستی و انقلابی خود تأکید داشتند. برای این رهبران، کراوات نماد سرمایهداری و فرهنگ بورژوایی تلقی میشد که با ایدئولوژیهای ضد استعماری و استقلالطلبانه آنها در تضاد بود. آنها با این انتخاب پوششی، بهنوعی پیام مقاومت در برابر سلطه غربی را در سطح جهانی منتقل میکردند.
در ایران نیز، پوشش و استفاده از کراوات به ابزاری برای تمایز میان انقلابیون تبدیل شد. گروهی از انقلابیون متعادلتر مانند مهندس مهدی بازرگان و برخی وزرای دولت موقت او، با وجود انقلابی بودن، همچنان کراوات میپوشیدند. برای این افراد، کراوات نمادی از مدرنیته و ارتباط با جهان خارج بود، نه لزوماً پذیرش ارزشهای غربی. در این میان، پوشش کراوات بهعنوان نمادی از تفکر بازتر و متعادلتر در میان انقلابیون شناخته میشد. در مقابل، انقلابیون تندرو، نپوشیدن کراوات را بهعنوان نشانهای از تعهد ایدئولوژیک به انقلاب اسلامی و استقلال از نمادهای غربی تلقی میکردند.
۴. انقلاب فرهنگی، سیاست آسیمیلاسیون و نقش تلویزیون دولتی ایران
پس از انقلاب اسلامی، یکی از مراحل کلیدی تثبیت هویت فرهنگی و سیاسی جدید، انقلاب فرهنگی و سیاستهای آسیمیلاسیون بود. این سیاستها، با هدف تحمیل ارزشها و سبکهای زندگی انقلابی و اسلامی بر جامعه، به دنبال حذف عمیقتر نشانههای فرهنگ غربی بودند. انقلاب فرهنگی، بهطور گستردهای به تغییر ساختارهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی ایران پرداخت و هرگونه نماد یا نشانهای که میتوانست حامل فرهنگ غربی یا غیر اسلامی باشد، از جمله کراوات، از فضاهای عمومی و نهادهای دولتی دور شد.
در این میان، تلویزیون دولتی ایران که در سه دهه اول پس از انقلاب رسانه تصویری بدون رقیب در کشور بود، نقشی اساسی در تقویت این باورها ایفا کرد. در برنامههای تلویزیونی و فیلمها، کراوات بهعنوان سمبلی از ابتذال، خشونتهای ساواک، غربزدگی و حتی وابستگی به حکومتهای خارجی چون آمریکا یا رژیم صدام حسین معرفی میشد. در مقابل، نمادهایی چون داشتن ریش و پوشیدن پیراهن روی شلوار برای مردان و حجاب چادر برای زنان، نشانههایی از سلامت اخلاقی و پاکدامنی تبلیغ شدند و به عنوان نشانههایی از ایدئولوژی انقلابی و ارزشهای فرهنگی ایران پس از انقلاب مطرح گردیدند.
۵. هویت اجتماعی و ملیگرایی
ممنوعیت کراوات همچنین نشاندهنده تلاشی برای تأکید بر هویت اجتماعی منحصربهفرد ایرانی است که متفاوت از هنجارهای غربی باشد. پوشش نشانهای قوی از هویت فرهنگی است و در ایران، پوشش ملی به ابزاری برای ابراز تعهد ایدئولوژیک به دولت انقلابی تبدیل شد. با رد پوشش غربی، ایرانیان میتوانستند حمایت خود را از ایرانی مستقل و خودکفا به نمایش بگذارند.
این تأکید بر هویت ایرانی بخشی از دستورکار ملیگرایانهای بود که هدف آن واژگونی آنچه بهعنوان تحمیلهای غربی و استعماری بر فرهنگ ایرانی تلقی میشد، بود. بسیاری از ایرانیان کراوات را بازماندهای از نفوذ استعماری بریتانیا میدانستند؛ یادآوری از زمانی که قدرتهای خارجی، بهویژه بریتانیا و روسیه، نفوذ قابلتوجهی بر اقتصاد و سیاست ایران داشتند. با رد کراوات، ایرانیان پایبندی خود به ایرانی آزاد از کنترل و سلطه فرهنگی بیگانگان را تقویت کردند.
بنابراین، ممنوعیت کراوات در ایران صرفاً مسئلهای از مد نیست، بلکه بازتابی از تعامل پیچیده عوامل دینی، سیاسی و اجتماعی است. این ممنوعیت نشاندهنده مقابله حکومت ایران با امپریالیسم فرهنگی غرب است. همانطور که حکومت ایران به مقابله با مدرنیته و جهانیشدن ادامه میدهد، ممنوعیت کراوات بهعنوان نمادی از تلاشهای آن برای حفظ استقلال فرهنگی و هویت اسلامی باقی مانده و نشانهای از پایداری ارزشهای انقلابی و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی است.