افغانستان در چنگال طالبان؛ نقض حقوق زنان و رسواییهای جنسی اعضای گروه
طی یک سال حکومت طالبان، گزارشها در خصوص تجاوز اعضا و فرماندهان این گروه به زنان در استانهای مختلف افغانستان افزایش یافته است.
طی این روزها ما تقریبا روزانه یا هر دو روز خبرهایی درباره «تجاوز عضو طالبان» به یک زن یا «قتل عضو طالبان که قصد تجاوز جنسی داشت» را میخوانیم.
به عنوان نمونه، این روزها نام «الاهه» به ترند شماره یک شبکههای اجتماعی افغانستان تبدیل شده است.
«الاهه دلاورزی» دختر یکی از مقامات امنیت ملی پیشین و دانشجوی دانشگاه طبی کابل است. او چندی پیش گفت سعید خوستی، سخنگوی پیشین وزارت کشور طالبان، شش ماه پیش به وی در بازداشتگاه این وزارت تجاوز جنسی کرده است.
الاهه افزود پس از آن خوستی با او بصورت اجباری ازدواج کرده است.
سعید خوستی هم ازدواج را تایید کرده و گفته است که الاهه «مشکل عقیدهای» داشت و به همین دلیل او را طلاق داده است.
دیدهبان حقوق بشر در این میان خواستار بررسی فوری وضعیت الاهه و جستوجو در مورد «الاهههای دیگر» شده است.
در پی افزایش موارد تجاوز به زنان در افغانستان علاوه بر تضعیف حقوق زنان در این کشور ، افغانستان تبدیل به خطرناکترین و بدترین کشور برای زنان شده است.
محمدعلی نظری، خبرنگار افغان، در این مورد در روزنامه هشت صبح نوشت: واقعیت هم همین است که تجاوز جنسی مقامهای طالبان بر زنان و دختران به یک یا چند مورد معدود خلاصه نمیشود. به دلیل سنتهای حاکم، قربانی تجاوز جنسی سکوت میکند و جامعه نیز حمایتی برای او فراهم نمیآورد. در برخی موارد، تهدیدهای متجاوز، از رسانهای شدن تجاوزهای جنسی جلوگیری میکند. با وجودی که یک درصدی بسیار اندک این موارد رسانهای میشود، اما باز هم فهرستی طولانی را تشکیل میدهد. کافی است سری به وبسایت رسانهها بزنیم و کلیدواژهگان «تجاوز جنسی» و «طالب» را جستوجو کنیم. در یک جستوجوی ساده، با فهرست طویلی از این تجاوزات برمیخوریم.
او درباره دلایل افزایش ارتکاب این جنایت به چهار مورد اشاره کرد:
۱- عقده جنسی: بخش بزرگی از نیروهای طالبان، به عقده جنسی گرفتارند.
طالبان طی بیست سال گذشته اکثراً در کوهها و دشتها بودهاند. دور بودن از همسر یا نداشتن همسر و شریک جنسی، فساد اخلاقی را در میان این گروه تشدید کرده است. حالا که آنها از دهات و کوهها به شهر رسیدهاند، با دیدن دختران و زنان شهری که به خود بیشتر میرسند، در مواردی از کنترل خارج میشوند و جرم تجاوز جنسی اتفاق میافتد.
۲- ناآگاهی و جهالت طالبان: طالبان که با سلطه نظامی و در پی یک معامله ننگین به قدرت رسیدند، خود را صاحب کشور و شهروندان آن میدانند. از سوی دیگر، اگر جامعه افغانستان را از نظر سواد و آگاهی در نظر بگیریم، بیسوادترین و ناآگاهترین افراد را طالبان تشکیل میدهند. طالبان آبدیده، از نوجوانی با تفنگ زیسته و با آن رشد کردهاند. آنها در چوکات احزاب مختلف جهادی، از جمله حزب اسلامی مولوی خالص و حزب انقلاب اسلامی مولوی نبی محمدی، جنگیدند. پس از آن وقتی قدرت را در دور اول به دست گرفتند، علیه مدرسه و آموزش ایستادند. در بیست سال پسین نیز در دشتها و کوهها زندهگی کردند و هیچگاه فرصت و انگیزهای برای آموزش نداشتند. بنابراین، آنها بیسواد ماندند. کسانی هم که سواد دارند، اکثراً از حد خواندن و نوشتن ابتدایی تجاوز نمیکند.
۳- عدم کنترل رهبران طالبان بر نیروهایشان: رهبران طالبان بر جنگجویان خود کنترل ندارند. به دلیل نبود قانون و مقررات، استفاده از اسلحه برای آنها هیچگونه محدودیتی ندارد. اصلاً در هیچ زمینهای محدودیتی بر رفتار و کردار طالبان وجود ندارد. آنچه در فرامین و توصیههای اخلاقی رهبر مجهولالهویت این گروه هم آمده، از سوی طالبان جدی گرفته نشده است. توصیه ملا هبتالله آخوندزاده مبنی بر احتراز از ازدواجهای دوم و سوم، پیش از آن بود که یک فرمانده محلی آنها در یک هفته، دو بار ازدواج کند. صدور مکرر فرمانها و توصیه اخلاقی اعضای این گروه مبنی بر دست کشیدن از فساد مالی، اخلاقی و اداری، هم نشان میدهد که چنین فرمانهایی از سوی بدنه طالبان هیچ انگاشته میشود.
۴- اعمال سلطه و تحقیر مخالفان: برخی از پژوهشگران مسایل مربوط به تجاوز جنسی و روانشناسان، باور دارند که تجاوز جنسی فقط به مساله تمایلات و شهوات جنسی مربوط نمیشود، بلکه از سلطه و کنترل افراد زورمند بر قربانی نیز ناشی میشود.
بر اساس گزارشها، تجاوزات جنسی که از سوی اعضای طالبان صورت گرفته است، گاهی با نادیده گرفتن همراهی شده و گاهی حتا طالبان علیه قربانی پروندهسازی کردهاند.