«آتئیستی» که به خدا ایمان آورد؛ داستان تجربه زندگی پس از مرگ او چه بود؟

شخصی که پیشتر، یک «آتئیست واقعی» بوده، داستان خود را از تجربه نزدیک به مرگ دراماتیکی که او را به یک ایماندار تبدیل کرده با «احساس عمیق عشق» بازگو میکند.
خوزه هرناندز، از کانادا، گفت که سفر او به دنیای دیگر با یک تصادف وحشیانه به عنوان یک مهندس برق در حال مراقبت از خطوط برق کنار جاده آغاز شد.
هنگامی که همکار او در ۶ ژانویه ۲۰۰۰ با کامیون آنها تصادف کرد، هرناندز ۴۶ ساله با شکستگی متعدد دندههایش مواجه شد که مانع از تنفس او بود و تکنسینهای فوریتهای پزشکی او را به مراقبتهای ویژه بردند.
هرناندز علیرغم عدم اعتقادش به زندگی پس از مرگ، گفت که آن لحظات درد شدید جسمی باعث شد از یک قدرت بالاتر طلب کمک کند.
او از لحظات بیمارستان به یاد میآورد: شروع کردم به فکر کردن به خدا و گفتم: «اگر تو از این اتفاق من را نجات دهی، تغییر خواهم کرد.»
هرناندز گفت: «آن ترسی که در آن لحظه احساس میکردم باورنکردنی بود، و من شروع به پرسیدن از خودم کردم، «خب، اگر خدا واقعی باشد چه؟»
هرناندز گفت همانطور که پزشکان و پرستاران برای بهبودی او تلاش میکردند، هوشیاری او به سرعت پایین آمد و رفتن به یک درگاه تاریک ماورایی را تجربه کرد که به قلمرویی مرموز از نور و رنگ زنده منجر شد و او را شگفتزده کرد.
او سه دقیقه از نظر بالینی مرده بود و مجددا برگشت. اما دو دقیقه بعد به همان حالت افتاد، که به گفته خودش، روح او ساعتها بدن بیجانش را در بیمارستان تماشا میکرد.
هرناندز که اکنون نزدیک به ۷۰ سال سن دارد، میگوید: «هر چیزی که پیش از این اتفاق فکر میکردم درست است نابود شد.»
اوکاناگان، ساکن بریتیش کلمبیا، سفر احساسی نزدیک به مرگ خود را در مصاحبهای با کانال یوتیوب Shaman Oaks آشکار کرد.
هرناندز درباره این تصادف رانندگی تقریباً مرگبار گفت: «من سوار یک کامیون باری بودم که خطوط برق را راهاندازی میکرد.»
آتئیست سابق اعتراف کرد: «انتظار من وقتی مُردم این بود که با هیچ چیز روبرو نخواهم شد و به هیچ چیز تبدیل نخواهم شد، اکنون دارم چیزهایی را میبینم که گیجکننده بودند.»
هرناندز خاستگاه الحاد خود را سازش خود بین باورهای مذهبی مخالف والدینش توصیف کرد.
همانطور که او در سال ۲۰۲۲ به پادکست دیگری با عنوان Next Level Soul گفت: من درگیری داشتم. مادرم کاتولیک بود و پدرم بومی بود. مادرم گفت برو خدا را در کلیسا پیدا کن، پدرم گفت از پنجره بیرون را نگاه کن. خدا همه جا هست، درسته؟ بنابراین من به نوعی مسیر علمی را انتخاب کردم.
هرناندز به یاد آورد هنگامی که پزشکان شروع به انجام CPR روی قفسه سینه آسیب دیده او کردند، چگونه کل صحنه را از گوشه دیگری از اتاق، در کنار «سایه، کنار در» مشاهده کرده است.
او به روح چپمن گفت: «این همان جا ایستاده بود. بعد شروع کردم به فکر کردن: میدونی چیه، من زندگی سختی را پشت سر گذاشتم، شاید خوب باشه که رها کنم.»
لحظه ای که من این را گفتم، یا فکر کردم، سایه حرکت کرد، او ادامه داد. در ذهنم میتوانستم دستش را ببینم که به سمتم دراز میشود و فقط انگشت پایم را لمس کرد.
«لحظهای که انگشت پایم را لمس کرد، این حس فوقالعاده تسکین، آرامش و عشق را احساس کردم. من در سعادت بودم.»
هرناندز در ادامه این شخصیت سایهمانند و روحمانند را توصیف کرد و در هنگام انتقال به «جهان برزخ»، کلمات آرامشبخش را به او ارائه کرد.
در مرحله بعد، هرناندز احساس «سقوط» از یک سیاهچاله و فرود در فضایی پوشیده از نور رنگارنگ روشن و گرم را به یاد آورد.
نور برای او زنده به نظر میرسید و او را با حس شگفتانگیزی از صلح و آرامش و آرامش به جا میگذاشت و حتی با پدر مرحومش ارتباط برقرار کرد.
او خود را در حال پرواز بر فراز منظرهای زیبا و سبز مانند زمین دید که در آنجا آموخت که میتواند از این قلمرو ارواح بهشتی مراقب فرزندانش باشد.
این پرواز ماورایی سرنوشتساز در این قلمرو به او اجازه داد تا با پدر مرحومش آشتی کند.
هرناندز خاطرنشان کرد: «این حتی شگفتانگیزتر بود زیرا من و پدرم رابطه بسیار سختی داشتیم. ما درگیریهای زیادی داشتیم و یادم نمیآید که در زندگی به پدرم گفته باشم دوستت دارم یا او به من.» اما وقتی آنها دوباره در این قلمرو ملاقات کردند، همه چیز تغییر کرد.
او به پادکست گفت: «وقتی پدرم را در جهان دیگر ملاقات کردم، متوجه شدم که گاهی ممکن است نتوانیم چیزی را اینجا بگوییم، اما میتوانیم آن را در جای دیگری بگوییم.»
دانشمندان در سالهای اخیر، از جمله تیمی از دانشگاه لیژ در بلژیک، شروع به بررسی عمیقتر تجربیات نزدیک پس از مرگ (NED) کردهاند و تجربهکنندگانی را که در حال شکار هستند برای یافتن سرنخها و ویژگیهای مشترک بین قسمتهای تغییر دهنده زندگیشان جستجو میکنند.
شارلوت مارسیال، نویسنده اصلی مطالعه Liege، منتشر شده در مجله معتبر آگاهی و شناخت، امیدوار بود که بفهمد تجربیات این افراد واقعا چقدر شبیه به یکدیگر است.
پس از بررسی بیش از ۱۵۰ نفر که یک NDE کلاسیک را تجربه کرده بودند، تیم دانشگاه لیژ دریافتند که تقریباً یک سوم از افراد تجربه خارج از بدن را به عنوان اولین ویژگی تجربه نزدیک به مرگ خود تجربه کردند. شایعترین آخرین ویژگی بازگشت به بدن (۳۶ درصد) بود.
در میان شرکتکنندگان در مطالعه، احساس آرامش (۸۰ درصد)، دیدن نور روشن (۶۹ درصد) و برخورد با ارواح یا روح افراد مرده (۶۴ درصد) برخی از رایجترین و تکرارشوندهترین ویژگیها را تشکیل میدادند.
دو نقطه پرت در این مجموعه از تجربهکنندگان NDE عبارت بودند از «افکار سریع» (فقط پنج درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی) و «دیدگاههای پیش شناختی» برای دیدن آینده (چهار درصد).
مارسیال نتیجه گرفت: «در حالی که تجربیات نزدیک به مرگ ممکن است ویژگی جهانی داشته باشند به طوری که ممکن است ویژگیهای مشترک کافی برای تعلق به یک پدیده را نشان دهند، یافتههای ما نشان میدهد که تجربیات نزدیک به مرگ ممکن است همه عناصر را نداشته باشند.»
مارسیال افزود: «به نظر نمیرسد که عناصر به ترتیب ثابتی ظاهر شوند.»