شاهزاده خانم مصری، ملکه ایران شد؛ چه کسی از این وصلت سود برد؟
۱۵ مارس ۱۹۳۹ به منظور ایجاد اتحاد نزدیک بین ایران و مصر، خواهر شاه فاروق اول، شاهزاده فوزیه و ولیعهد وقت ایران، محمدرضا پهلوی، ازدواج کردند.
آن ازدواج یک مناسبت استثنایی بود که به نزدیکی سیاسی و اقتصادی بین ایران و مصر در آن دوران ختم شد و بریتانیا کشوری بود که از این وصلت نفع برد.
شاهزاده فوزیه، خواهر شاه فاروق اول مصر، ۱۷ ساله بود، در حالی که ولیعهد ایران، محمدرضا پهلوی، که دو سال بعد شاه کشورش شد، ۱۹ سال داشت.
از جمله اقدامات مقدماتی برای نزدیکی دو کشور، عجله ایران برای قرار گرفتن در صدر کشورهایی است که پس از استقلال مصر از انگلیس، این کشور را به رسمیت شناختند و افتتاح سفارت بزرگ در قاهره برای تقویت روابط صورت گرفت.
علاوه بر این، ایران و مصر در سال ۱۹۲۸ یک قرارداد تجاری امضا کردند و اتاق بازرگانی ایران در قاهره تأسیس شد. این رویداد مصادف شد با ترتیب دادن ملاقاتی بین شاهزاده خانم فوزیه، خواهر شاه فاروق و ولیعهد ایران محمدرضا پهلوی که از سوی سفیر ایران در قاهره انجام شد.
محمدرضا پهلوی ظاهراً مصمم به تکمیل این ازدواج سلطنتی بود، تا جایی که اصل ۳۷ قانون اساسی ایران را که بر اساس آن مادر ولیعهد ایران، باید فردی ایرانی باشد را تغییر داد.
این امر راه را برای ازدواج ولیعهد ایران و شاهزاده مصری باز کرد و مراسم ازدواج در مارس ۱۹۳۹ در کاخ عبدین قاهره برگزار شد و پس از آن برگزاری مراسم عروسی دوم در تهران ترتیب داده شد.
این قرابت به نفع بریتانیا بود. این را مطبوعات این کشور نشان میدهد که این ازدواج به منظور «احیای خلافت اسلامی و انتخاب ملک فاروق به عنوان خلیفه مسلمانان است.»
بعدها، پس از به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی، «ملکه فوزیه» در سال ۱۹۴۲ بر روی جلد مجله لایف ظاهر شد و از آن به عنوان «ناهید آسیایی با چهرهای کاملاً قلبشکل و چشمان آبی رنگ پریده اما نافذ» یاد کرد.
شاهزاده خانم مصری آلبانیاییالاصل نتوانست خود را با زندگی در ایران و دربار شاه تطبیق دهد و به سرعت بین ملکه فوزیه، اعضای خانواده پهلوی و دیگر همسران شاه اختلافاتی به وجود آمد.
رفتهرفته روابط سرد شاهزاده خانم مصری آلبانیاییالاصل با خواهر شاه، اشتیاق او به کشورش، و ناخوشایندی فوزیه از آب و هوای ایران، که منجر به گوشهگیری و عدم شرکت او در فعالیتها و جشنهای دربار شد، عمیقتر شد.
شاهزاده خانم مصری در این ازدواج در اکتبر ۱۹۴۰ دختری به دنیا آورد که او را شهناز نامید و پنج سال بعد به قاهره بازگشت و تقاضای طلاق را به دادگاه مصر داد.
تلاشهای مکرر شاه برای متقاعد کردن او برای بازگشت و تغییر تصمیم به نتیجه نرسید و او در مصر ماند و به اصرار خود بر طلاق پافشاری کرد. ایران نیز به نوبه خود مخالفت کرد و برای مدتی از به رسمیت شناختن طلاق مصری خودداری کرد.
این تغییری نکرد تا اینکه در سال ۱۹۴۸ حکم طلاق در ایران صادر شد و مقرر شد دخترشان در ایران بزرگ شود. فوزیه با این گام لقب شاهزاده مصر را دوباره به دست آورد.
شاه در مورد این جدایی در اظهار نظری دیپلماتیک گفت که طلاق «به هیچ وجه نمیتواند بر روابط دوستانه موجود بین مصر و ایران تأثیر بگذارد.»