اختصاصی | دیپلمات سابق افغانستان: طالبان ۳۰ میلیون شهروند را گروگان گرفته است
عظیم الله ورسجی، کاردار پیشین سفارت افغانستان در قطر و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با العین فارسی گفت گروه طالبان ۳۰ میلیون شهروند افغانستان را گروگان گرفته و حاکمیتش با ارزشهای داخلی و بینالمللی هیچ سنخیتی ندارد.
در ادامه متن کامل مصاحبه العین فارسی با این دیپلمات دولت سابق افغانستان را مشاهده میکنید:
با توجه به اینکه شما قبل از بازگشت طالبان به قدرت، در افغانستان دیپلمات بودید، وضعیت فعلی دیپلماسی افغانستان از دیدگاه شما چگونه است؟
قبل از آمدن طالبان در افغانستان علیرغم چالشها و مشکلاتی که دیپلماسی افغانستان در زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با تکیه به جامعه جهانی به ویژه کشورهای غربی با آن مواجه بود اما با حفظ ارزشهای مردمی و معیارهای بینالمللی، تا حدی یک سیاست خارجی مسالمتآمیز را با جامعه جهانی دنبال مینمود.
باید این را هم پذیرفت که در دو دهه جمهوریت فرصتهای بسیار بزرگ اقتصادی و اجتماعی به ویژه بهره برداری از مساعدتهای جامعه جهانی درست صورت نگرفت اما در مقایسه با شرایط طالبانی که اکثریت مردم در فقر وگرسنگی و ناامنی به سر برده و ملت افغانستان از مهمترین حقوق اساسی یعنی زندگی در چارچوب قانون اساسی و احترام به رای و اندیشه مردم محروم هستند این خود بیانگر نبود سیاست و دیپلماسی فراگیری است که مجموعه کنشهای داخلی و بازتاب آن در تعامل با کشورها و سازمانهای بین المللی قرار دارد.
در شرایط کنونی افغانستان در انزوای شدید و به دور از توجه و موجودیت رابطه با جامعه جهانی قرار دارد. در قرن بیست و یک نبود روابط گسترده کشورها و ملتها با جهانیان به معنی بستن تمام راههای پیشرفت و همگرایی و همکاری با جهان و نبود صلح و ثبات دایمی در افغانستان است.
فعلا افغانستان شاید تنها کشور منزوی و مخالف باورها و ارزش های جهانی است که روابط آن نه تنها با کشورها بلکه سازمانها و ملتهای جهان قطع و متاسفانه تبدیل به دشمنی شده است که با ادامه گسترش افراطی و تروریسم در افغانستان زمینه بدبینی نه تنها در قبال طالبان بلکه مردم افغانستان فراهم گردیده است. این را میتوان به نبود دیپلماسی و موجودیت دشمنی با خویشتن و دیگران نسبت داد.
چگونه دیپلماتهای افغان در سراسر جهان میتوانند در کمک به کشورشان در حل بحرانهای این کشور نقش داشته باشند؟
فعلا دیپلماتهای دوران جمهوریت که از تجارب (تعهد و تخصص) در تطبیق دیپلماسی و اهداف کلی افغانستان بهرهمند بودند با آمدن طالبان آواره شده و تعداد محدودی هم که در کابل هستند به آنها به عنوان دیپلماتهای قابل اعتماد نگاه نشده بلکه حاکمیت طالبان به دنبال تصفیه فیزیکی آنها هستند.
آنهایی که به عنوان نمایندگان طالبان و دیپلمات در کشورهای منطقه کار میکنند نه تعهد و نه تخصص حداقل داد و ستد در عرصه دیپلماسی را ندارند و فاقد هر گونه ظرفیت و توانایی پیشبرد منافع افغانستان هستند.
از یاد نبریم که گروه طالبان تا کنون به همان اندازه که از نبود مشروعیت داخلی رنج میبرند بیشتر از آن در عرصه بینالمللی فاقد مشروعیتند که عدم دعوتشان به نشست ملل متحد در دوحه به عنوان نماینده افغانستان آشکارترین نماد ناکامی این گروه در اتخاذ دیپلماسی سازنده در تامین روابط با خارجیها به ویژه سازمان ملل است.
علیرغم پذیرش برخی نمایندگان طالبان توسط کشورهای منطقه، هنوز زود است که بتوان طالبان را دارای دیپلماسی فعال جهت تحقق منافع مردم افغانستان دانست و رویشان حساب باز کرد.
در شرایط کنونی افغانستان زیر حاکمیت طالبان یک نمونه استثنایی در عرصه بینالمللی است که بیش از سی ملیون نفر را گروگان گرفته و نوعیت حاکمیت آنها هیچ گونه همخوانی با ارزشهای داخلی و بینالمللی ندارد.
بهترین معادله سیاسی و اقتصادی برای بازگرداندن افغانستان به وضعیت سالم و به دور از بحرانهای فراوان کنونی چیست؟
مشکل افغانستان ریشه در بیعدالتی و نبود حاکمیت مشروع برخاسته از اراده مردم و رعایت ارزشهای جهانی دارد.
تا زمانی که طالبان آماده پذیرش اراده مردم و حقوق شهروندی نشده و زمینه مشارکت همه اقشار مردم را فراهم نکنند هیچ گونه روزنه امیدی جهت پایان دادن به بحران افغانستان وجود ندارد.
بهترین رویکرد اقتصادی و سیاسی در افغانستان برداشتن گامهای عملی در مسیر آوردن ثبات و امنیت با تشکیل حکومت مردمی است که بتواند با ملت افغانستان و جامعه جهانی آشتی کرده و زمینه همکاری داخلی و بیرونی را در حل بحران سیاسی و اقتصادی مردم مساعد سازد.
غرب در دو دهه تلاشهای زیادی را جهت بهبود زندگی مردم انجام داد اما زمانی که حاکمیت سیاسی و توزیع قدرت به ویژه صاحبان حاکمیت طوری که لازم بود در کنترل مردم نبود، همه چیز فروپاشید و تمام سرمایهگذاری بیرونی و درونی هدر رفت.
پس تنها راه افغانستان پذیرش حاکمیت مردمی با نظارت شفاف جامعه بینالمللی با همکاریهای صادقانه و موثر جهانیان در چارچوب شفافیت کلی تا زمانی خودکفایی افغانستان خواهد بود.
در کنار عواملی خارجی بخش مهمی از عوامل نابسامانی افغانستان ریشه در بیسوادی، جهل، فقر، بیکاری و نبود زعامت سیاسی دارد که این روند بدون هماهنگی دلسوزانه بیرونی و داخلی موفق نخواهد شد.
وضعیت نخبگان افغان در سراسر جهان را چگونه میبینید؟
نبود وحدت نظر نخبگان سیاسی و اندیشمندان در افغانستان بخشی از مشکل است. جریان روشنفکری افغانستان متاسفانه بسیار در صفبندیهای جریانهای سیاسی ناکارآمد تقسیم شده و تاثیرگذاری نخبگان در جامعه و سیاست افغانستان بیاثر نموده است.
آنچه مایه امیدواری است این است که نخبگان سیاسی بیشتر از هر کسی شرایط ناگوار کشور را درک و راهکارهای سودمندی جهت حل مشکل کشور پیشنهاد میکنند و خود یک صف قدرتمند سیاسی را جهت سمت و سودهی مردم و راه تعامل با جامعه جهانی را جهت شنیدن صدای مردم افغانستان در پیش گیرند.
در شرایط کنونی بیشترین ظرفیت آسیبشناسی کشور را این قشر تحصیلکرده افغانستان در بیرون دارند که میتوانند نقش برجستهای در افغانستان بازی نمایند. اما دیده شده که اینها توانایی تبدیل شدن به دسته حلال مشکل را دارند یا اینکه با تکرار اشتباه سیاسیون اینها هم در محور بازیهای سودجویان زیر نام قوم و سمت و تطبیقکننده برنامههای شوم بیگانگان عمل مینمایند.
به عنوان یک دیپلمات سابق که در سفارتخانههای کشورتان در کشورهای عربی سمتهایی داشتهاید، در حال حاضر چه انتظاری از روند روابط افغانستان و کشورهای عربی دارید؟
اگر به نقش و نوعیت روابط کشورهای عربی به ویژه کشورهای حوزه خلیج نگاه کنید میتوان نقش آنها را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد.
۱. رابطه این کشورها با افغانستان تا حمله اتحاد شوروی به افغانستان بیشتر جنبه، دینی، فرهنگی و تا حدی اقتصادی بود اما جهان عرب از جانب افغانستان متوجه منافع و یا تهدید بزرگی نبودند بلکه روابط جهان عرب بیشتر با دو همسایه جنوبی و غربی افغانستان (پاکستان و ایران) استراتژیک رقابتی و یا همسو بود و افغانستان را بیشتر از دریچه این دوکشور میدیدند.
اما با اشغال افغانستان در سال ۱۹۷۹ توسط اتحاد شوروی و تهدید بالفعل شوروی علیه کشورهای عربی به ویژه حوزه خلیج و سقوط شاه ایران و آمدن رژیم آخوندی شیعه با سیاست صدور انقلاب در تهران اهمیت افغانستان برای جهان جهت مقابله با کمونیسم و حکومت شیعه ایران فوقالعاده شد. از سوی دیگر با اتحاد غرب و جهان عرب در مقابله با شوروی، کشورهای عربی مجبور به اتخاذ سیاستهای حمایتی از مجاهدین شده و پای کشورهای عربی در افغانستان باز تر شد.
با سقوط شوروی و پایان تهدید کمونیسم اولویتهای جهان عرب تغییر کرد و افغانستان از دایره استراتژیکشان خارج و تنها منافعشان سیاست حمایت از پاکستان و افزایش رقابت با ایران در افغانستان را تعریف میکرد.
با رویداد یازده سپتامبر کشورهای عربی سیاست دوری از گروه طالبان را اتخاذ نموده و در شرایط کنونی موضوع داعش و القاعده اولویت جهان عرب است.
اما ریشههای روابط مردم افغانستان با کشورهای عربی اسلامی، فرهنگی و تاریخی بوده است که علیرغم کشوقوس نظامهای سیاسی این روابط پایدار مانده و توقع مردم افغانستان کمک گسترده جهان عرب در حل بحران افغانستان همیشه موجود بوده و خواهان ایفای نقش مثبت به ویژه از سوی عربستان سعودی، امارات، کویت و قطر هستند.