چرا کمدیهای پژمان جمشیدی و بهرام افشاری پرفروش میشوند؟
فیلمهای کمدی همواره در سراسر جهان فروش بالایی داشتهاند، اما شدت و ابعاد استقبال مردم ایران از این گونه سینمایی، پرسشهای تازهای را ایجاد کرده است.
آمارهای چند سال اخیر نشان میدهد که بخش عمدهای از رکوردهای فروش سینمای ایران در اختیار فیلمهای کمدی بوده و چهرههایی چون پژمان جمشیدی و بهرام افشاری، به نمادهای اصلی این موفقیتها تبدیل شدهاند.
از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، در میان ۳۰ فیلم پرفروش سینمای ایران تنها ۵ اثر غیرکمدی وجود دارد. این آمار در مقایسه با کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده و ژاپن، چشمگیر است؛ چرا که در آن کشورها فیلمهای ابرقهرمانی یا انیمهها صدر جدول را در اختیار دارند و کمدی بهندرت در ردههای نخست دیده میشود.
بخشی از این گرایش را باید در شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران جستوجو کرد. بازه زمانی ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴، از نظر بسیاری از کارشناسان، بحرانیترین دوران اقتصادی و اجتماعی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بوده است. افزایش افسارگسیخته تورم، ناآرامیهای سیاسی و مشکلات اجتماعی، فشارهای روانی فراوانی را بر مردم وارد کرده است. در همین سالها، آثار کمدی نه تنها فروش بالایی داشتهاند بلکه بارها رکوردهای تاریخی گیشه را جابهجا کردهاند. فیلم «فسیل» با فروش ۳۲۴ میلیارد تومانی در سال ۱۴۰۲ عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرد، اما تنها یک سال بعد «هفتاد سی» توانست با عبور از همین رکورد، جایگاه نخست را بگیرد.
تحلیلگران اجتماعی این پدیده را به «فرافکنی جمعی» جامعه ایران مرتبط میدانند. نظریه کارل گوستاو یونگ درباره «سایه» نشان میدهد که انسانها وجوه سرکوبشده روان خود را در دیگران بازتاب میدهند. به همین ترتیب، جامعهای که با افسردگی، ناامیدی و فشارهای شدید اقتصادی و روانی مواجه است، ممکن است به شکلی افراطی به دنبال سرگرمی و خنده باشد. در چنین شرایطی، سالنهای سینما بیش از هر چیز برای تماشای کمدیها پر میشوند.
پژمان جمشیدی و بهرام افشاری با حضور در خط مقدم این جریان، تبدیل به ستارههای محبوب تماشاگرانی شدهاند که به دنبال لحظاتی کوتاه از رهایی و شادی هستند. استقبال از آثار آنان بیش از آنکه صرفا نتیجه تبلیغات یا محبوبیت شخصی باشد، بازتابی از نیاز عمیق جامعهای است که میخواهد در میان بحرانها برای لحظاتی سبک شود و بخندد.