قلعه کیمها؛ حاکمان کره شمالی چگونه ۷۷ سال کشور را به شکل ایزوله اداره کردهاند؟

در ۱۸ شهریور ۱۳۲۷ برابر با ۹ سپتامبر ۱۹۴۸، جمهوری دموکراتیک خلق کره یا همان کره شمالی رسما اعلام موجودیت کرد؛ کشوری که تولدش از دل استعمار ژاپن، تقسیم قدرت میان شوروی و آمریکا و جاهطلبیهای کیم ایلسونگ رقم خورد و تاکنون بیش از هفت دهه در انزوا و حاکمیت
شبهجزیره کره تا سال ۱۹۴۵ یک سرزمین واحد بود، اما پایان جنگ جهانی دوم و توافق قدرتهای پیروز موجب شد خطی فرضی در عرض جغرافیایی ۳۸ درجه آن را به دو بخش تقسیم کند. شمال با حدود ۹ میلیون نفر و صنایع سنگین در اختیار شوروی قرار گرفت و جنوب با جمعیت ۱۶ میلیونی زیر نفوذ آمریکا رفت. این تقسیم در ابتدا موقتی بود اما به آغاز جدایی همیشگی انجامید.
کیم ایلسونگ که متولد ۱۹۱۲ بود، پس از سالها فعالیت در صفوف کمونیستهای چین و خدمت در ارتش سرخ شوروی، در سپتامبر ۱۹۴۵ به همراه دهها افسر کرهای از روسیه بازگشت. اگرچه زبان کرهایاش به دلیل سالها زندگی در خارج ضعیف بود، اما شورویها او را به عنوان قهرمان مقاومت ضد ژاپنی معرفی کردند. او در سال ۱۹۴۶ ریاست کمیته موقت مردمی شمال کره را بر عهده گرفت و اصلاحات گستردهای چون توزیع زمین، ملیسازی صنایع و برابری حقوق زنان و مردان را به اجرا گذاشت.
در اوت ۱۹۴۸ انتخاباتی تحت کنترل کمونیستها برگزار شد و مجلسی شکل گرفت که قانون اساسی جدید را تصویب کرد. چند روز بعد، در ۹ سپتامبر، جمهوری دموکراتیک خلق کره اعلام موجودیت نمود و کیم به نخستوزیری رسید. سازمان ملل تنها دولت جنوب را به رسمیت شناخت، اما پیونگیانگ ادعای حاکمیت بر کل شبهجزیره را مطرح کرد.
حکمرانی کیم ایلسونگ با شخصیتپرستی و الگوبرداری کامل از مدل شوروی همراه بود. او تا زمان مرگش در ۱۹۹۴ کشور را ایزوله نگه داشت و باور داشت که انزوا شرط تحقق یک جامعه کمونیستی ایدهآل است. جاهطلبی او برای تسلط بر کل کره در نهایت به جنگی خونین انجامید که میلیونها کشته برجای گذاشت و پیونگیانگ را ناچار به پذیرش واقعیت «قلعه کیمها» کرد.
پس از او، قدرت به فرزندش کیم جونگایل و سپس به نوهاش کیم جونگاون رسید. اکنون سومین نسل این خاندان بر کشوری حکومت میکند که ۷۷ سال است در انزوای خودساخته به حیات ادامه داده است؛ قلعهای بسته که گاه رهبر کنونی درهایش را برای دیدار با دشمنان تاریخی باز میکند، اما خروجی برای مردمش ندارد.