فرار دختر نوجوان از خانه و قربانی شدن در باغی متروک

در اسفندماه سال گذشته، دختری پانزدهساله به نام پریا پس از فرار از خانه، قربانی نقشهای شوم شد که زندگیاش را دگرگون کرد. او که از خشونتهای پدرش به ستوه آمده بود، با تماس با اورژانس اجتماعی از وضعیت خود پرده برداشت.
کارشناسان پس از بررسیهای اولیه، آثار ضربوجرح را تأیید کرده و پریا را به یکی از مراکز بهزیستی منتقل کردند. اما مدتی بعد، این دختر نوجوان از مرکز فرار کرد و در خیابانهای تهران سرگردان شد.
در یکی از شبها، پریا در برابر مسجدی با جوانی به نام شاهرخ آشنا شد. شاهرخ با وعده تأمین محل اقامت، اعتماد او را جلب کرد. چند روز بعد، پریا به خانه یکی از دوستان شاهرخ فرستاده شد، اما نگاههای آزاردهنده مرد غریبه باعث شد از آنجا فرار کند. او در تماس با شاهرخ، ماجرا را شرح داد اما با بیتفاوتی او روبهرو شد.
با وجود دلخوری، پریا بار دیگر با وعدههای جبران از سوی شاهرخ، به دیدار مجدد تن داد. این بار شاهرخ او را به باغی در حاشیه شهر برد و به همراه شش نفر دیگر، مرتکب تجاوز گروهی شدند. پریا با حال وخیم به بیمارستان منتقل شد و شکایتی رسمی علیه شاهرخ و همدستانش ثبت کرد.
در اقدامی عجیب، پدر پریا پس از اطلاع از ماجرا، شکایت را پس گرفت و به متهمان رضایت داد. این در حالی بود که پریا تحت سرپرستی قانونی سازمان بهزیستی قرار داشت. مسئولان این نهاد با اطلاع از بستری شدن پریا، شکایتی مستقل ثبت کردند و تأکید کردند که پدر حق رضایت نداشته است. همچنین خواستار سلب دائم حضانت پدر شدند.
پرونده اکنون در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است. تعدادی از متهمان شناسایی و بازداشت شدهاند و تحقیقات قضایی برای روشن شدن ابعاد کامل ماجرا ادامه دارد. این پرونده بار دیگر ضرورت حمایت مؤثر از کودکان و نوجوانان در معرض آسیب را یادآور میشود و نقش نهادهای حمایتی در پیگیری حقوق قربانیان را برجسته میسازد.