انتخابات پیش رو و نقشه مسیر خامنهای
دو قیام مردمی 96 و 98 کلید فهم نقشه مسیر ولی فقیه و بطور خاص در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو است. این دو قیام بر مبنای فقر بیمثال و گرانی و تورم انجام شد و رژیم ایران را به لرزه درآورد.
در قیام 98 خامنهای تنها توانست با فرمان شلیک مستقیم و کشتن حداقل 1500 جوان شورشی از این قیام جان بدر ببرد.
روحانی گفته است تنها بعد از قیام 96 بود که ترامپ رییسجمهور پیشین امریکا جرئت کرد از برجام خارج شود و بر اساس بعضی اطلاعات که از محافل اطلاعاتی ایران بدست آوردهام، ترامپ بعد از قیام 98 بود که توانست سلیمانی نفر دوم رژیم ایران را حذف کند. ارتش گرسنگان و بیکاران در این دو قیام به حرکت در آمده بودند.
در محافل تهران گفته میشود که رژیم ایران تابستان 99 در انتظار قیام بعدی بود. قیامی که میتوانست رژیم را از جا بکند.
هر موج اعتراضی قویتر از موج قبلی بر بدنه رژیم میکوبد. اما کرونا از راه رسید. خامنهای آن را نعمت و فرصت تلقی کرد. کرونا و کشتار بزرگ حاصل از آن همان خواسته خامنهای بود تا با ایجاد یأس و نومیدی از رفتن جوانان شورشی به سوی قیامی دیگر جلوگیری کند.
به همین علت نه تنها هیچ تدبیر موثری برای جلوگیری از انتشار این بیماری و مرگ و میر حاصل از آن اتخاذ نکرد بلکه فتوا داد که ورود واکسنهای معتبر از فرانسه و انگلیس و امریکا ممنوع است. با این حال قیام مردم بلوچ در اوایل اسفند 99 نشان داد که با کرونا هم نمیتواند جلوی قیام در تقدیر را بگیرد.
اساساً به دلیل همین دو قیام و پیامدهای آن و نیز به چالش کشیده شدن ولی فقیه در لبنان و عراق و ... و پیمانهای منعقد شده در منطقه است که کشورهای 1+5 میگویند توازن قوا تغییر کرده و باید برجام دیگری بر اساس توازن قوای جدید امضا شود.
بعد از قیام 98، آيتالله خامنهای در ديدار با جمعی از دانشجویان در خرداد 98 گفت: «اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی فراهم کنید، غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست.»
دیکتاتور ایران مثل هر دیکتاتور دیگری در مرحله پایانی و ضعف، سیاست انقباضی پیشه میکند. یعنی وفادارترین افراد به خود را گرد خود میآورد. همچنان که در انتخابات مجلس در دوم اسفند 98، شورای نگهبان همه کاندیداهای به اصطلاح اصلاحطلب را رد صلاحیت کرد و مجلسی تقریبا یکدست از عناصر اصولگرای نزدیک به خامنهای تشکیل شد.
به مناسبت نخستین روز سال نوی خورشیدی، خامنهای در سخنرانی خود گفت: «انتخابات نباید نماد دوقطبیگری باشد... در باب انتخابات آخرین مطلب این است که ملت عزیزمان انتخابات را نماد وحدت ملی قرار دهند. نماد دودستگی، نماد تفرقه، قرار ندهند. نماد دوقطبی گری قرار ندهند. این تقسیمهای غلط چپ و راست و امثال اینها را بگذارند کنار» (خامنهای – اول فروردین ۱۴۰۰).
به عبارت سادهتر، خامنهای قصد دارد مثل انتخابات مجلس، تنها به حلقه وفادارترین نزدیکان خود اجازه دهد در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنند. بنابراین در انتخابات پیش رو در خردادماه نیز شورای نگهبان همه کاندیداهای دیگر را رد صلاحیت خواهد کرد.
گفته میشود که خاتمی و احمدی نژاد، دو رئیسجمهور سابق هم میخواهند در این انتخابات شرکت کنند؛ بنابراین آنان نیز بیگفتگو رد صلاحیت خواهند شد. و این بیش از پیش خامنهای را حتی در میان نفرات نزدیک به خود بیاعتبار و ضعیف میکند. خامنهای در همین سخنرانی شرایط رییسجمهور بعدی را این چنین توصیف کرد:
- با کفایت باشد
- با ایمان باشد (به ولایت فقیه)
- دارای عملکرد انقلابی و جهادی باشد؛ یعنی با عملکرد اتوکشیده و اینها نمیشود کار کرد. برای یک کشوری با این همه مسائل اساسی که در کشور وجود دارد، لازم است عملکردش یک حرکت جهادی و انقلابی باشد.
- پیدا کردن چنین کسی البته برای همه آحاد مردم آسان نیست.
اما نقطه اوج حرفهای خامنهای در این سخنرانی این است که میگوید «ملت عزیز هم بدانند دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا و همچنین اسرائيل از چندی پیش تلاش میکنند انتخابات آخر خرداد را بیرونق کنند یا در واقع برگزارکنندگان یا شورای محترم نگهبان را متهم میکنند به انتخاب مهندسیشده .... یا مردم را دلسرد میکنند، رأی شما اثری ندارد در بهبود اوضاع. چرا بیخودی خودتان را خسته میکنید؟ با شدت تمام و از فضای مجازی هم حداکثر استفاده را دارند میبرند.» (خامنهای – اول فروردین ۱۴۰۰).
خامنهای در یک بنبست قرار دارد؛ از یک سو به تنور گرم انتخابات نیاز دارد و به گفته خودش داروی همه دردهای بیدرمان است؛ از سوی دیگر با حذف جناحهای دیگر از پیش خوب میداند که بازار سوت و کوری خواهد داشت. و از حالا تقصیر را به گردن آمریکا و اسراییل و ...میاندازد.
در مقولهٔ برجام
خامنهای با نادیده گرفتن عمدی اعتراضها و قیامهای چهار سال اخیر و با نادیده گرفتن شرایط عینی و وضعیت انفجاری جامعه ایران گفت: «از آمریکاییها شنیدم که شرایط امروز از سال ۹۴ و ۹۵ که برجام امضا شد تغییر کرده پس باید برجام هم تغییر پیدا کند. بنده قبول دارم؛ بله شرایط امروز نسبت به سال ۹۴ و ۹۵ تغییر کرده، منتهی تغییر به نفع آمریکا نکرده، به نفع ما کرده. تغییر کرده. اگر بناست برجام تغییر پیدا کند باید به نفع ایران تغییر پیدا کند.»
خامنهای که میبیند هنوز از دولت جدید آمریکا که قرار بود همان روز اول ورود بایدن به کاخ سفید به برجام ۲۰۱۵ بازگردد و تحریمها را لغو کند، آبی گرم نشده است، میگوید:«سیاست کشور در باب تعامل با طرفهای برجامی و در باب خود برجام صریحاً اعلام شده. از این سیاست هیچ تخطی نباید کرد. همه پیرو این سیاستاند و (این سیاست) عبارت از این است که آمریکاییها تمام تحریمها را باید لغو کنند. بعد ما راستیآزمایی خواهیم کرد. اگر چنان که به معنای واقعی کلمه لغو شده بود آن وقت ما به تعهدات برجامیمان برمیگردیم» (خامنهای – اول فروردین ۱۴۰۰).
و این بیشتر به یک بلوف میماند و با تغییر موازنه قدرت در منطقه و واقعیتهای جهان چندان همخوانی ندارد. خامنهای میگوید عجلهای در کار نیست و میخواهد موضوع را تا تعیین تکلیف ریاستجمهوری رژیم به عقب بیندازد.
خامنه ای از یک سو دیگر از پس تأمین مالی شبهنظامیان خود در منطقه – که تنها سرمایه رژیم برای باجگیری در منطقه هستند – برنمیآید و از سوی دیگر نیز با ارتش گرسنگان و بیکاران که در کمین نشستهاند، مواجه است.
در چنین شرایطی او از خطر باقی ماندن تحریمها به خوبی آگاه است، منتها میخواهد زمانی به شرایط برجام 2021 که گریزی از آن ندارد، تن بدهد که با خطرات کمتری روبرو باشد و رژیمش یکدستتر شده باشد.
خامنهای خود گفته است که اگر به مطالبات برجام 2021 تن دهید این یک تنزل بیپایان است و در این صورت مطالبات سرکوبشده مردم در سالهای اخیر نیز دهان باز میکند. به هر روی، او را از مواجهه با قیامی دیگر گریزی نیست.