بزرگترین اسرار باقیمانده از استونهنج: پنج سوال کلیدی بیپاسخ درباره این بنای ماقبل تاریخ
اسرار استونهنج بیش از ۴۰۰ سال است که نسلهای مختلف باستانشناسان را دچار سردرگمی کرده، اما حتی با نزدیک شدن دانشمندان مدرن به درک این ساختار مرموز، اکتشافات جدید همچنان باعث به وجود آمدن سوالات بیشتری میشوند.
این هفته، محققان فاش کردند که یکی از «سنگهای آبی» این بنا، برخلاف باور قبلی که از تپههای پرزلی در ولز آمده، از مکانی در اسکاتلند که تا هزار کیلومتر (۶۲۱ مایل) دورتر است، به دست آمده است.
این کشف بار دیگر این سوال را مطرح میکند که چگونه و چرا نیاکان باستانی ما تلاش زیادی کردند تا این سنگهای خاص را در یک مکان جمع کنند.
بنابراین، همانطور که دانشمندان به تکان دادن درک ما از این سایت نمادین ادامه میدهند، MailOnline به بزرگترین اسرار باقیمانده درباره استونهنج نگاهی میاندازد.
این سنگها از کجا آمدهاند؟
دانشمندان مدتهاست که میدانند استونهنج از دو نوع سنگ مختلف ساخته شده که در چندین مرحله ساخت اضافه شدهاند.
سنگهای بلند و ایستاده در اطراف لبه که قوسهای نمادین را تشکیل میدهند، سنگهای سارسِن هستند، در حالی که سنگهای کوچکتر در مرکز، نوعی سنگ به نام «بلواستون» هستند.
سنگهای سارسِن که عموماً بهعنوان متریالی با اسرار کمتر در نظر گرفته میشوند، اکثر کارشناسان معتقدند که از جنگلهای نزدیک، تنها ۱۵ مایلی شمال سایت استونهنج به دست آمدهاند.
سنگ سارسِن یک لایه طبیعی از ماسهسنگ است که میلیونها سال پیش بر روی لایههای گچی دشت سالزبری تشکیل شده است.
در طول عصرهای یخبندان، یخبندان عمیق بهطور مکرر لایه گچی را منجمد و ذوب میکرد و باعث انبساط و انقباض آن میشد.
این فرآیند سنگهای سارسِن را به قطعات بزرگ و خرد شدهای تبدیل کرد که میتوان آنها را در سراسر دشت سالزبری و مارلبرو داونز در ویلتشر، همچنین در کنت و به مقدار کمتر در برکشایر، اسکس، آکسفوردشایر، دورست و همپشایر یافت.
دانشمندان معتقدند که سازندگان استونهنج هر سنگ بزرگی که در نزدیکی پیدا میکردند را جمعآوری و حمل میکردند و آنها را به شکل یک حلقه برپا میکردند. با این حال، حقیقت این موضوع پیچیدهتر از این داستان ساده است.
در سال ۲۰۲۰، محققان بریتانیایی سنگهای سارسِن را با تابش اشعه ایکس بمباران کردند تا «اثر انگشت» شیمیایی آنها را آشکار کنند.
همانطور که سنگها تحت تابش قرار میگیرند، مواد معدنی مختلف اشکال مختلفی از تابش را جذب و آزاد میکنند که به محققان امکان میدهد ترکیب آنها را با دقت شناسایی کنند.
آنها دریافتند که ۵۰ سنگ از ۵۲ سنگ سارسِن واقعاً از جنگلهای نزدیک وست وودز آمدهاند، اما به نظر میرسد که دو سنگ از جای دیگری تأمین شده است.
برای عجیبتر کردن موضوع، این سنگها همچنین در شمالیترین نقاط دایرههای مربوطه خود قرار دارند.
محققان میگویند دلیل این امر احتمالاً یک راز باقی خواهد ماند، اما پیشنهاد میدهند که ممکن است در یک مقطع زمانی، گروه دیگری از سازندگان پروژه را به دست گرفته باشند.
با این حال، این سنگهای آبی کوچکتر که در مرکز دایره یافت میشوند، منشأ عجیبتری دارند.
در سال ۱۹۳۲، یک زمینشناس بریتانیایی به نام H.H. Thomas متوجه شد که سنگهای سایت بسیار شبیه به سنگهایی هستند که در تپههای پرزلی در ولز یافت میشوند.
تحلیلهای شیمیایی متعاقب انجامشده در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ نشان داد که سنگهای آبی واقعاً از دو سایت در ولز، یعنی کارن گوئدوگ و کریگ روز-ی-فلین آمدهاند. با این حال، دانشمندان اکنون یک منبع سومی برای سنگهای آبی استونهنج را شناسایی کردهاند.
محققان دانشگاه کرتین در پرت، شیمی و سن مواد معدنی در قطعات سنگ محراب را تحلیل کردند.
آنها کشف کردند که این سنگها به طرز شگفتانگیزی مشابه با ماسهسنگ قرمز قدیمی در حوضه اورکادیان در شمال شرق اسکاتلند است.
این تیم اعلام کرد که با ۹۵ درصد دقت میتوانند نتیجه بگیرند که این سنگ از این منطقه آمده است، منطقهای که شامل بخشهایی از اینورنس، تورسو، اورکنی و بخشهایی از شتلند میشود.
پروفسور ریچارد بونز از دانشگاه ابریستویت که یکی از نویسندگان مقاله بود، میگوید: «این یافتهها واقعاً شگفتانگیز هستند، آنها تصوری که در طول یک قرن گذشته وجود داشت را زیر و رو میکنند.»
چگونه این سنگها جابجا شدند؟
در حالی که جابجایی سنگهای سارسِن به مسافت ۱۵ مایل در سراسر دشت سالزبری به تنهایی یک شاهکار چشمگیر به شمار میرود، جابجایی عظیم سنگهای آبی کارشناسان را گیج کرده است.
برای جابجایی سنگهای آبی از ولز، سازندگان استونهنج مجبور بودند این سنگها را به سمت جنوب، از بالای قلههای رشتهکوهها، دوباره به سمت پایین و سپس مسافت ۱۴۰ مایل (۲۲۵ کیلومتر) دیگر تا ویلتشر جابجا کنند.
در همین حال، جابجایی سنگ محراب از حوضه اورکادیان به معنای حمل یک سنگ شش تنی به طول پنج متر تا هزار کیلومتر (۶۲۱ مایل) بوده است.
این جابجایی چشمگیر باعث شده که دانشمندان درک ما از پیشرفتهای تکنولوژیکی و اجتماعی جوامع نئولیتیک را بازنویسی کنند.
پروفسور نیک پیرس، نیز از دانشگاه ابریستویت، گفت که کشف این سنگها «هیچ شکی باقی نمیگذارد که این منبع اسکاتلندی نشاندهنده سطح بالایی از سازماندهی اجتماعی در جزایر بریتانیا در این دوره است.»
اما با توجه به اینکه سنگها حدود ۲۶۲۰ تا ۲۴۸۰ سال قبل از میلاد جابجا شدهاند و فناوری محدودی که در آن زمان در دسترس بود، بسیاری این سوال را مطرح کردهاند که چگونه این کار ممکن بوده است.
از آنجایی که سنگهای تشکیلدهنده استونهنج بسیار سنگین هستند، بعید است که آنها توسط قایق حمل شده باشند، زیرا این کار بسیار خطرناک بوده است. جابجایی سنگها از طریق خشکی نیاز به یک تیم بزرگ و هماهنگ داشته است.
برخی از محاسبات اولیه نشان میدهد که برای کشیدن یک سنگ، به ۵۰۰ نفر مجهز به طنابهای چرمی نیاز بوده و ۱۰۰ نفر اضافی هم برای قرار دادن غلتکها در جلوی سورتمه باید حاضر میشدند.
با این حال، سطوح سخت و خندقهای لازم هنگام استفاده از غلتکها باید آثار خود را بر روی چشمانداز برجای گذاشته باشند، اما تاکنون هیچ کدام یافت نشدهاند.
برای توضیح نحوه جابجایی سنگها، محققان دانشگاه نیوکاسل پیشنهاد میدهند که سازندگان استونهنج ممکن است از «سورتمههای روغنکاری شده» استفاده کرده باشند.
سفالهایی که در دیوارهای دورینگتون، در نزدیکی استونهنج پیدا شدند، به طور عجیبی حاوی مقادیر زیادی چربی خوک بودند که به خاک رس نفوذ کرده بود. در حالی که تصور میشد این چربی از پختوپز حاصل شده باشد، شکل این سفالها نشان میدهد که این ظروف بیشتر شبیه سطل بودند تا بشقاب.
محققان معتقدند که این ممکن است شواهدی باشد که نشان میدهد سازندگان استونهنج از سورتمههای چوبی روغنکاریشده استفاده میکردند که بر روی کندهها قرار میگرفتند و تنها به ۲۰ نفر نیاز داشتند.
نظریههای دیگری نیز وجود دارد که میگوید سنگها ممکن است توسط گاوها کشیده شده یا از روی سیستمهای حملونقل پیشرفتهای غلتانده شده باشند.
باستانشناسان دانشگاه UCL کشف کردند که استخوانهای موجود در پاهای گاوهای نئولیتیک الگوهای ساییدگی خاصی داشتند که نشان میدهد از آنها بهعنوان «موتورهای حیوانی» استفاده میشده است.
برخی معتقدند که سنگها ممکن است در سبدهای بزرگ حصیری قرار گرفته و توسط این موتورها کشیده شده باشند.
با این حال، از آنجایی که هرگونه چوب یا حصیر از بین رفته است، نحوه دقیق جابجایی سنگها در چنین مسافتهای طولانی احتمالاً همچنان یک معما باقی خواهد ماند.
چه کسانی استونهنج را ساختهاند؟
از زمانی که دوک باکینگهام اولین بررسی از این سایت را در دهه ۱۶۲۰ انجام داد، محققان مجذوب هویت سازندگان مرموز استونهنج شدهاند.
اولین نظریهها به این اشاره داشت که شاید این سازه توسط رومیها ساخته شده باشد، اما در اواخر قرن هفدهم مردم شروع به باور کردند که استونهنج در واقع توسط بریتانیاییهای بومی ساخته شده است.
محققان مدرن دیگر اعتقاد ندارند که این سایت بهعنوان یک بنای درویدی ساخته شده و اکنون فکر میکنند که این سایت توسط چندین گروه مختلف ساخته شده است.
محققان یک خندق دایرهای و یک سری گودالهای گرد معروف به «گودالهای اوبری» را کشف کردند که به نام باستانشناسی که آنها را کشف کرد، نامگذاری شدهاند و گمان میرود که از ۳۱۰۰ سال قبل از میلاد قدمت دارند.
هیچکس نمیداند چه کسانی این سازهها را ساختهاند، اما باستانشناسان از آن زمان بقایای سوزاندهشده حدود ۱۵۰ نفر را در ۶۴ مکان اطراف این گودالها کشف کردهاند.
قطعات سفال و استخوان نشان میدهند که ساختار معروف سنگهای آبی تا سال ۲۶۰۰ قبل از میلاد آغاز نشده بود.
شواهد مربوط به این سازندگان نادر است، اما باستانشناسان اکنون معتقدند که ممکن است خانه خود را در سکونتگاه نزدیک دیوارهای دورینگتون، واقع در فاصله ۱.۷ مایلی (۲.۸ کیلومتری) از استونهنج ساخته باشند.
این مکان احتمالاً جایی بوده که نگهبانان نئولیتیک استونهنج در آن زندگی میکردند و جشنهای بزرگی را برای بخشی از سال برگزار میکردند.
حفاریها در این سایت نشان دادهاند که مردم آنجا از خوراکیهایی مانند فندق، میوههای خشکشده، سیب خرچنگ و همچنین دل و جگر و گوشت خوک کبابی لذت میبردند.
باستانشناسان اکنون بر این باورند که این جشنهای آیینی مردم را از سراسر کشور به این مکان مقدس جذب میکرده است.
مطالعات دندانهای خوک و گاوهای پیدا شده در جاده استونهنج نشان دادهاند که مردم این حیوانات را از فاصله ۵۰۰ مایلی (۸۰۰ کیلومتری) آوردهاند.
به همین ترتیب، محققان دریافتند که مردم ممکن است از سایت نزدیک بلیک مید، حدود یک مایلی شرق استونهنج، از سال ۸۸۲۰ قبل از میلاد بازدید میکردند و با قایقهای چوبی به بالای رودخانه آون میرفتند.
با این حال، هویت واقعی سازندگان و نگهبانان استونهنج همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. این مسئله با کشف یک سایت دوم حلقه سنگی در وان ماون در تپههای پرسلی پیچیدهتر شده است.
تحلیلهای انجام شده از وان ماون نشان داد که ممکن است این حلقه قدیمیترین حلقه سنگی شناختهشده در بریتانیا باشد که به حدود ۳۴۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد.
با این حال، تحقیقات جدید نشان میدهد که حلقه در وان ماون تخریب و به استونهنج منتقل شده است.
این بدان معناست که سازندگان اولیه استونهنج ممکن است با سنگهای خود از ولز به این مکان آمده باشند.
چرا در دشت سالزبری ساخته شد؟
اگر سازندگان باستانی تمام تلاش خود را برای آوردن سنگهای خود از ولز انجام دادند، این سوال مطرح میشود که چرا در نهایت آنها در دشت سالزبری قرار گرفتند.
با این حال، در حالی که استونهنج اکنون ممکن است مانند یک بنای تنها به نظر برسد، محققان میگویند که این موضوع قبلاً چنین نبوده است.
در واقع، استونهنج زمانی در قلب یک سایت مذهبی پررونق قرار داشته است.
در سال ۲۰۱۶، باستانشناسان یک مجموعه بزرگ مقدس را در فاصله ۱.۵ مایلی (۲.۴ کیلومتری) از استونهنج کشف کردند.
گمان میرود که این سکونتگاه هزار سال قدیمیتر از استونهنج باشد و یک مکان مقدس بوده است که مردم نئولیتیک در آن مراسمی از جمله جشنها و شکستن عمدی کاسههای سرامیکی انجام میدادند.
این «حصار» یکی از حدود ۷۰ موردی است که در سراسر انگلستان پیدا شده و دومین در منظره استونهنج است.
در سال ۲۰۱۱، تیمی از دانشگاه بیرمنگام دریافت که این منطقه ممکن است صدها سال قبل برای پرستش خورشید استفاده شده باشد.
با استفاده از رادار نفوذی به زمین، باستانشناسان دو خندق به طول ۱۶ فوت پر از تیرکهای چوبی را پیدا کردند که به نظر میرسد برای علامتگذاری طلوع و غروب خورشید در روز انقلاب تابستانی بوده است.
پژوهشگران معتقدند که این کشفیات نشان میدهد که سایت ممکن است توسط مردم نئولیتیک به عنوان منطقهای با اهمیت ویژه شناخته شده باشد. اما چرا این باور شکل گرفته است هنوز هم رمزآلود باقی مانده است. برخی از محققان معتقدند که ممکن است به دلیل ساختار طبیعی به نام خیابان استونهنج باشد.
در دوران یخچالی، آب ذوبشده از تپه به سمت سایت روان شده و ردیفی از خندقها را ایجاد کرده که ۱.۵ مایل از ورودی شمال شرقی سنگها امتداد دارد.
کارشناسان پیشنهاد میکنند که این خیابان به طور طبیعی با غروب خورشید در وسط زمستان و طلوع خورشید در وسط تابستان همراستا است.
برخی معتقدند که مردم نئولیتیک ممکن است به این سایت به دلیل همراستایی خورشیدی آن جذب شده باشند، اما تقریباً هیچ راهی برای دانستن قطعیت وجود ندارد.
استونهنج برای چه استفاده میشد؟
هرچند که ما اطلاعات زیادی درباره استونهنج کسب کردهایم، اما هدف و دلیل ساخت آن هنوز هم به طرز عذابآوری مبهم است.
پیدا شدن بقایای انسانی در سایت باعث شده که برخی پیشنهاد دهند که ممکن است این مکان یک گورستان باستانی یا زمین یادبود بوده باشد.
بقایای سوزانده شده که در خندقها و حفرههای ساختارهای اولیه پیدا شده، به این نظریه اعتبار میبخشد، اما شواهد بعدی امیدوارکننده نیستند.
پس از سال ۲۵۰۰ پیش از میلاد، سازندگان استونهنج دیگر مردگان خود را درون دایره دفن نکردند و به جای آن شروع به دفن آنها در خندقی در حاشیه کردند.
برای پیچیدهتر کردن معما، دفنشدگان در استونهنج فاقد لوازم تدفین و تجهیزاتی هستند که در دیگر سایتهای قبر مشابه از دوره مشابه مانند قبر آمسبری آرچر یافت شده است.
یکی از نظریههای جایگزین بسیار محبوب این است که استونهنج برای همراستایی با حرکتهای خورشید و فصول ساخته شده است.
پژوهشگران مدتهاست که مشاهده کردهاند سایت به گونهای همراستا شده که موقعیت خورشید را در هنگام انقلابهای تابستانی و زمستانی نشان میدهد.
میراث انگلیس توضیح میدهد: «در استونهنج در انقلاب تابستانی، خورشید از پشت سنگ هیل در شمال شرقی افق طلوع میکند و اولین پرتوهای آن به قلب استونهنج میتابد.»
«مشاهدگران در استونهنج در انقلاب زمستانی، با ایستادن در ورودی حصار و رو به مرکز سنگها، میتوانند غروب را در بخش جنوب غربی افق مشاهده کنند.»
پروفسور تیموتی دارویل از دانشگاه بائونموث معتقد است که قرارگیری سنگها ممکن است به عنوان یک تقویم سنگی عمل کرده باشد که روزهای ماهها را علامتگذاری میکند.
پروفسور دارویل بر این باور است که سایت ممکن است به مردم نئولیتیک اجازه میداد تا گذر روز را پیگیری کنند تا به زمانبندی مراسمهای آیینی و کشاورزی کمک کند.
مطالعات اخیر همچنین پیشنهاد میکنند که سایت ممکن است برای همراستایی با ماه ساخته شده باشد.
در طول یک رویداد نادر به نام «ایستایی قمری»، طلوع و غروب ماه در دورترین فاصلهها از افق زمین است.
دکتر فابیو سیلوا، استاد ارشد مدلسازی باستانشناسی در دانشگاه بائونموث معتقد است که عبادتکنندگان ممکن است برای جشن گرفتن این رویداد، همانطور که با انقلابهای خورشیدی انجام میدادند، گرد هم آمده باشند.
اگر چنین باشد، این به این معنی است که سازندگان استونهنج درک بسیار پیشرفتهتری از نجوم نسبت به آنچه که قبلاً باور داشتیم، داشتند.
با این حال، این به ما کمک نمیکند تا بفهمیم چرا مردم نئولیتیک این موضوع را مهم میدانستند یا از سایت برای چه منظوری استفاده میکردند.