موشک هدایتشونده با کبوتر؛ ایدهای که باعث خنده ژنرالها شد

در میانه جنگ جهانی دوم، زمانی که دانشمندان درگیر توسعه رادار و بمبهای هدایتشونده بودند، روانشناسی آمریکایی به نام بی. اف. اسکینر تصمیم گرفت ایدهای متفاوت را آزمایش کند: استفاده از کبوتر برای هدایت موشک.
اسکینر که نظریه شرطیسازی عامل را پایهگذاری کرده بود، باور داشت حیوانات میتوانند با آموزش دقیق، رفتارهای کنترلشدهای انجام دهند. او تصمیم گرفت از بینایی فوقالعاده کبوترها برای شناسایی اهداف دشمن استفاده کند. در طرح او، کبوترها درون محفظهای در دماغه موشک قرار میگرفتند و تصویر هدف از طریق لنز به آنها نشان داده میشد. پرندههای آموزشدیده موظف بودند با نوک زدن به مرکز تصویر، مسیر موشک را تصحیح کنند. هر نوک زدن سیگنالی به سیستم هدایت ارسال میکرد تا موشک به مسیر درست بازگردد.
برای آموزش این کبوترها، اسکینر از روش پاداش استفاده کرد؛ هر بار که پرنده به هدف صحیح نوک میزد، دانهای به عنوان تشویق دریافت میکرد. این فرآیند بارها تکرار شد تا پرندگان بتوانند حتی در شرایط اضطراب و لرزش موشک، با دقت به تصویر هدف واکنش نشان دهند.
ارتش آمریکا در ابتدا از این ایده استقبال محدودی کرد و حدود ۲۵ هزار دلار بودجه آزمایشی در اختیار اسکینر گذاشت. آزمایشهای انجامشده میان سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴ نتایج امیدوارکنندهای داشتند و کبوترها توانستند مسیر فرضی موشک را با دقت تنظیم کنند. با این حال، مشکلات فنی، فشار داخل موشک، و دشواری نگهداری و آموزش انبوه کبوترها، اجرای پروژه را پیچیده کرد.
در نهایت، با پیشرفت سیستمهای هدایت الکترونیکی و راداری، پروژه کبوتر در سال ۱۹۴۴ متوقف شد. هرچند نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۴۸ برای مدت کوتاهی آن را احیا کرد، اما استفاده عملی از آن ممکن نشد.
با وجود شکست عملی، پروژه اسکینر الهامبخش نسل بعدی پژوهشها در زمینه کنترل زیستی و سایبرنتیک شد و نشان داد حتی ایدههای نامعمول نیز میتوانند در مسیر پیشرفت فناوری نقشی ایفا کنند. این پروژه نمونهای تاریخی از تلاقی روانشناسی، مهندسی و جنگ است که هنوز هم به عنوان یکی از شگفتانگیزترین طرحهای نظامی شناخته میشود.