آیا ترامپ میتواند روابط ایران و امریکا را از نو تعریف کند؟
نشریه فارن پالیسی در گزارشی نوشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید ایالات متحده، با لحظهای سرنوشتساز روبهروست که میتواند به بازتعریف روابط دیرینه و پرتنش میان ایران و آمریکا منجر شود.
این لحظه تاریخی مشابه گشایش ریچارد نیکسون به سوی چین در سال ۱۹۷۲ است، اما با موانع و پیچیدگیهایی که چشمانداز آن را دشوار میکند.
در سال ۱۹۷۲، ریچارد نیکسون یادداشتهایی تهیه کرده بود که به اهداف متقابل آمریکا و چین اشاره داشت. این یادداشتها به همراه تلاشهای هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی او، منجر به گشایش تاریخی میان واشنگتن و پکن شد. نیکسون که با شهرت تندروانه خود علیه کمونیسم شناخته میشد، توانست بدون آنکه به ضعف متهم شود، این رابطه را آغاز کند. ترکیب این ویژگیهای متناقض به ضربالمثل معروف «تنها نیکسون میتواند به چین برود» انجامید.
ترامپ نیز به دلیل مواضع سختگیرانهاش علیه ایران، در موقعیتی مشابه قرار دارد. او با خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها، مدعی بود ایران را به پذیرش توافقی «بهتر» وادار خواهد کرد. اقدامات او شامل ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در ژانویه ۲۰۲۰ نیز میشد.
با وجود این اقدامات، ترامپ بارها تأکید کرده که به دنبال تغییر نظام ایران نیست و به بهبود روابط علاقه دارد. پیشنهاد ملاقات با محمدجواد ظریف و حسن روحانی، وزرای امور خارجه و رئیسجمهور وقت ایران، نمونههایی از این تلاشها بودند.
با این حال، حضور شخصیتهای تندرو در دولت ترامپ مانند مایک پمپئو و جان بولتون، موانع جدی برای دیپلماسی ایجاد کرد. مخالفتهای بولتون و پمپئو در مواردی مانند طرح «ابتکار مسکو» یا دعوت از محمدجواد ظریف برای دیدار با ترامپ، نمونههایی از این مداخلات بود.
یکی دیگر از موانع دیپلماسی، قدرت ژئواستراتژیک ایران در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ بود که تهران نیازی به کاهش تنش یا مذاکره احساس نمیکرد. در سفر شینزو آبه به تهران در سال ۲۰۱۹ نیز پیام ترامپ برای گفتوگو با ایران قاطعانه رد شد.
با خروج شخصیتهای تندرو از دولت ترامپ، احتمال ایجاد توافقهای معاملهمحور افزایش یافته است. انتصاب افرادی مانند مارکو روبیو و مایک والتز نشاندهنده تمایل ترامپ به بازنگری در سیاستهای خود است.
در چنین توافقهایی، ایران به رفع تحریمها و حفظ برنامه داخلی غنیسازی اورانیوم تأکید خواهد کرد. محدودیتهای سختگیرانه بر سطح غنیسازی و نظارت بینالمللی میتواند بخشی از چنین توافقهایی باشد.
اگرچه تنشزدایی کامل میان تهران و واشنگتن دشوار به نظر میرسد، تمرکز بر منافع مشترک مانند امنیت منطقهای یا محدودیتهای هستهای، میتواند پیشرفتهای ملموسی را فراهم کند. این مسیر نهتنها میتواند به کاهش تنشهای منطقهای کمک کند، بلکه اهداف استراتژیک آمریکا را نیز تقویت خواهد کرد.